به تو چه؟!

متن مرتبط با «قربونت برم هر روز هفته» در سایت به تو چه؟! نوشته شده است

طاهر..زاده

  • میخوای ریسک کنی بری با طاهر زاده بیرون ؟نه واقعا هم چهرشو از نزدیک و لاغریش تو تصورم نیس هم بعدش که چی و خیلی ریسکی خب اونم عادی حرف زدن هیچ مرد عادی نمیخواد هی تکست و مسیج چه نتیجه ای داره نیتن ، ک...ص خله و خب آمریک....است و خب دختر اونجا چندان محلش نمی‌دن اونم بی حسه یخه گاهی سر تنهایی میحرفهای...هام جدی زنش نیس خودشم گفت که توقع نداشته بره ....یعنی بدون اونا وفادارترن....حالا من و اینکه کلی کار دارم معطل این ها ....خب یعنی چی به قول طرف ، دیت و تکست مال ازدواجه تو که سرگرمی میخوای بازی کن ، ورزش ، کار ، با حیوانات باش و سگ بگیر خودتو سرگرمی نکن اینکه خانواده ر...ن..ف باش قهر کردن اصلا و ابدا عذاب وجدان تو نیس اصلااااا عوضی بودن اونها با بچشونه و خیلی هم عوضی که اسلامی ولی به یخی امریکایی خیلی مسخرس فقط ب الوالدین احسانا بلدن مسخرس خب حالا به منچه تو با ررر.ن.ففف رفتار بهتری کنی جدی لطف کردی نرو تو فاز وجدان نه اونا عوضینچون یارو نه خونواده نه تو ،کارم که مزخرف ،خونه ام که این ...بهتره مهربونتر و پر توجه تر باشی ....بهتره چون ببین خیلی تنهاست نمیگم حستو عوض کنیا نه میگم بهتره ،بهتر توجه و رفتار کنی وگرنه خیلی همونم عنتره می‌ره جدا میخوابه....شبا ظرف بشورم و غذا بذارم بعد خوردن غذامون شکر مامانم الان پیام داده ناهار پلو ماهی داریم بیا چه باحاله به فکرمه همش زانوهات درد ، جدی پیلاتسی باشگاهی فرصتشو دارم خب یارو ۶۰ ساله ۴۰ ساله خوب شده تو مردد آره مسولیت میخواد یک ساعت در روز برای بدنت اینهمه هی بشینی رو مبل ....دغدغم ماده غذایی بعد باشگاهم هست ، نخود بندازم زودپز بخورم با آب و دارچین بدون قهوه بیش Prp زانو و اون دندون ۵-۶ پایینم و پولش و بیمم هست تو ذهنم و سایتم https و نماد, ...ادامه مطلب

  • 26,شهریور پانکچر

  • بعد از جنگ حیات غیبی ،جنگ سفر و بغ بودن رسول ،و 30 تا آمپول مونوگان ،سینال اف، ستروتاید و hcg ...گفتم سه دنگ کارگاه چون از اول دروغ بوده و نه خونه و نه کارت .....چون دیگه موضوع بچه جدیه اونم گفت گرو کشی کردی و نه نمیخوایم بچهپیام هامون هستسیلی حقیقت خورد تو صورتم ،این آدم روز اول عمل پانکچر رفت سر کار ....میخوام حقیقت ها باز تر شهکار آزادروز دوم هم که راحت گفت بچه نمی‌خوام چون کارگاه براش بالاترهو خب اون دو شهر آدم های خسیس زیاد دارنخوب شد میلاد گفت مگه نگفتی جدایی چرا وارد پروسه تخمک کشی شدینخوب شد فکر کردم من زانو و‌ عضلاتم مثل بقیه برای بچه زانو زدن اینا نیس و خب اونم که کلا سر کاره و باید بپذیرم بچه بازی نیس مسولیتش تام با منهالبته اونم خودشو واضح گفت دیگه ، کار و کارگاهش بالاتر از من بوده نه الان ها از گذشتهاینم بگم مامانش تا قهره ،فشار به چشم و شیرازهحالا من بعد کارگاه گفتم باشه بچه نمیخوایم و‌ با دو تا عمل و 30 آمپول بیخیال فرایند انتقال که زجر هاش با من بودبا این وجود غذا گذاشتم ،فقط گفتم تو سرخ کن چون حالت تهوع دارم الآنمباید میموند من با درد و کلی ذهن مشغولی غذا گذاشتمبیدار شدم رفته بود سر کارشخب خوبه راحت شدم اونم به حرف خیلی اندک گاهی گفته دوسم داره ولی تو عمل حتی بچه هم وسط نباشه یبار نخواست مثل آزاد چیزی به نام من کنه .....فعلا ادامه همین روند هرکس پی کار خودو خوب علی رغم تلخ بودن شدید واقعیت ....هرمردی بود باید حداقل ظرف هارو می‌شست .....دوس داشتن همین چیزای سادس ،من تازه دیروز عمل کردم...تنها حس دوس داشتنش اینه که بذاره ظرف ها بمونه من حالم بهتر شد خودم بشورم یا مامانم از بیرون بیاد کمکم کنه .....چی بگم چقدر با ایده آل ذهنم فاصله داره....ادامه دادنAdblock tes, ...ادامه مطلب

  • طاهرزاده

  • این مشروب میخوره فکر می‌کنه همه شبیهشن بهم میگه اسموکینگ هستی ؟ گفتم نه و اصرار که من دوسش دارم اون نه ،مسخرس ، سالی یبارم گفت سیاه مست میشه از. ودکا و ویسکی و مشروب گفت که قند جو و قند سیب زمینی و روسی انگلیسی از اینا ،و اصرار که ما میخوریم منم نه دیگه ، خودش پیام داده اصرار که من دلم براش تنگ شده نمی‌فهمم با بعضیا یکم خودت میشی و حرف میزنی چقدر به خودشون میگیرن که دوسش داریم و اون دوست نداره و دلتنگ نیس .... که ببرمت سیاه مست شی و اصرار .... بعدم بگه خودت خواستی و بزنه زیرش مدلش بود انکار ،منم گفتم پیام نمیدم گفت نده ،یا اینکه شوهرت تعطیله ، خودش تعطیله همه چیو میبرد سمتی و انگار من گفتم ، عجبااااا ، بعدم هی تو بی معرفتی خودتی ..... یادش می‌ره من زنگ زدم گفت سپاس گذارم موفق باشی فلان بهمان ... برداشت : دلش میخواست بامن حرف بزنه زد که مثلا من بی معرفتی اونم برای تجربش.... بعدم یهو ترسید که تو دلت تنگ شده و پیام نده خب ....اخطار :از مشروبش و اینکه مدام بگه من نلغزیدم بدم میاد بخوانید, ...ادامه مطلب

  • امروز ۱۱ تیر دستاوردم از طاهرزاده

  • آدم میتونه هم استانیش باشه ، ۱۰ سال بزرگتر بامزه پیچیده عصبی مزخرف باشه و پا نده و جوابها بشه بعد بعد و Later. و به اصول کاریش پایبند بهت کار هم بده و مهم نباشه اونجایی خیلی خوبه دنبال والیبال بدمینتون باشگاه خوبن اینا منم علایقم هنگ درام اوکی کن . بدون نقش خودم بگردم دنبال چی توی تایپم که چی آشنا شی وابسته و بعد ناسینگ میفهمی چی میگم برای تو ذهنت بدون هرچی پیچیده تغص جواب نده تر مغز بیشتر دنبالش پس بشناس رو شناختت کار کن ., ...ادامه مطلب

  • زنگ زدم روز مادر

  • نه برای رسول نه برای مامانش یا حمیده یا اینکه بگم ببخشه خشمش زیاد نشه.   برای فکر خودم مشغول میشد استرس تپش قلب نمی‌دونم از چی فکرم مشغول که عید چی میشه زارت ببینیم همو زشته های مامانم اینا بزرگترها رابطه مامانم و‌ ننه گل آغا خلاصه وجدانم گفتم انگار بچه برای قدیمی ها عادیه درسته تو الان بیشعوریه ولی عادیه و ممنونم از خودم بابت این دید نه از سر حقارت یا ترس انگار فکر مشغوله اذیتم ...ربطی نداره جهیزیه ام‌خب رسم رو شکوندم نذاشتم حرفهای چشم سبزه و‌ درازه ام بوده هرچند بیشعوریه ولی ببین درسته بزرگترها و دوس داری باهات سطح خوب رفتار می‌شده ولی اونام تربیت قبل هستند که خودشم به پیشرفت خودش کمکی نکرده من برای خودم ،فکرم ....خواستم البته دروغ چرا تماس بابا جرقش بود نه اینکه باز بگم خانواده من چرا به رسول کار نداره نه انگار یه چیزی میگه دنیا ارزش جنگ نداره ،اگر کناره گیری کرده بودم یک هفته وود وود نمی‌کرد فکرم اوکی بود ولی وود وود یعنی صلح کن با خودت بگن .....نگو Pick your enemies carefully شبیهشون نشی تو جنگ و بحث شبیه خودت شو شبیه هنگ درام و صدای اب و پرنده ها ....دیگه برای خودم روانم  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مادرم که هر روز تماس میگیرد اکثرا درونم خشم دارم

  • یاد کنترل کردن هایش میفتم و بد جوابش را میدهم چون بارها گفتم کمتر بگو این را بخور یا این را بیارم یا تنقلات سالم یا بیاید و گازم را پاک کند عصبانیم میکند مادر است و من مادر نبوده ام ولی هرچه فکر میکنم برخی رفتارهایش/صدای نگرانش را نمیفهمم /گاهی کلی بار منفی را میشنوم که بگذار بیایم و کنترلت کنم و از اینکه نمیگذاری بیایم باید حس عذاب وجدان کنی از این حس های عذاب وجدانی که تزریق میشود بیزارم / نمیشو, ...ادامه مطلب

  • از چیا ناراحتم روز هیچ

  • _مامانش جلوی من کادو داد حمیده قوری کتری به قول مامانم و آذر میشد بعد از من بده _وقتی گریه میکنم به تخمش نیس بگه عزیزم خالص بغلم کنه بگه گریه نکن راحت نگاهم میکنه خیلی عذاب اوره انگار از شکنجم خوشش میاد _ارشم میگفت به ما میگفتی بیایم کمکت تو جا به جایی مبل ها  _خونه ایه که باهم انتخاب کردیم، ببخشید مگه انتخاب دیگری بود؟ انگار خونه مامانشو خالی کرده برام یا میرآبادو _میگفت تو مگه میای میراباد گفتم , ...ادامه مطلب

  • تا دو ماه قول دعوا و بحث نه و هر چی شد حق باهاشه یا حق با من بود سکوت و لبخند

  • چون تو اوج بی پولی برام گوشواره خرید چون بادکنک، خرسی، کیک، گل، جوراب سه تا، میوه، گوشت، مرغ،  چون با همه دعوا و بچه بازیم و رفتنم گفت باید بمونی تولدته، کباب کرد، مرغ شست، گوشت شست، جارو کشید، ماشین , ...ادامه مطلب

  • توانایی اینو الان همین لحظه 12ابان 97 دارم که بذارم برم از ایران

  • غذا بدون من  نیم ساعت محاسبه با مجتبی دیر آومدن باشگام بدون گفتن تو چه برنامه ای ریختی واسه غذا چه زود پختی ناهارو با وجود فروشگاه بودنت ولش کن بابا، بره پیش ننش، مهم نیس سرد شه، منم سردم و زندگیمو دا, ...ادامه مطلب

  • منیژه زنیکه هرزه

  • تو آنقدر اشغالی انقدر خواری آنقدر پستی و هرزه, که ظرف میشورم یه تشکر نمیکنی یا انار دون میکنم، تو آنقدر هرزه, ای که حالم ازت بهم میخوره، خیلی پستی منیژه,، یه زنی که با پررویی و وقاحت تمام میگه من بین تو , ...ادامه مطلب

  • پدر و مادر، تو نمیتونی، شوهر تو نمیتونی

  • اینها خوره روحن، آزارم میدن، کاریو که میخوام بکنم میگن تو میتونی؟ نمیتونی,،, یزد بریم، بدم میاد نمیتونی,م، نمایشگاه برم با مامانم، نمیتونی,.....  حالم به هم میخوره، گریم میگیره، نفسم تنگ میشه، آزار میبینم, ...ادامه مطلب

  • از زندگی جز سلامتی دلخوشی و آرامش همراه با شوهرم چی میخوام

  • ببین خونه، ماشین در حد خودمون فسقلی هم شده باشه، تن سالم بمونه و کار باشه..... خب دنبال برهم زدن نباش، بابا و داداشش تو کارشن، به قول مامان خیلی بهتره, ...ادامه مطلب

  • قربونت برم

  • خدایا دلم واسه نگات واسه صدات تنگ شده دلم واسه موقعیکه تو بچگی میبوسیدیم تنگ شدهدلم واسه زیر زیری نگاه کردنت بهم تنگ شده خدایا دلم واسه موقعی که تو ماشینت سوارم میکردی و میبردیم اون دور دورا و ازم لب میگرفتی و هیچ وقت نفهمیدم گرمای لبام به خاطر تو بوده تنگ شده الان میفهمم اون تو بودی که دیر شدهخدایا خیلی دلم هواتو کردهمیدونم من خودمو ازت گرفتم نه برعکسخدایا زندگی من     ............خدایا بشین بازم پیشم بشین و لختم کن و  واسم حرف بزن من تورو میخوامتوییکه ندیدمت    نمیدونم چی هستی هرچی هستی بد تیکه ای هستی خدایا الان تو یه اتاق تاریک نشستم و تو و تو و تو خد,قربونت برم به انگلیسی,قربونت برم,قربونت برم دل من خونه,قربونت برم عشقم,قربونت برم خدا,قربونت برم خدا رضا صادقی,قربونت برم حامد پهلان,قربونت برم سعید آسایش,قربونت برم هر روز هفته,قربونت برم به ترکی ...ادامه مطلب

  • من آدمی هستم که هرکاری بخواهم میکنم چون اعتماد به نفس دارم و اراده دارم،چون خدایم را دارم

  • من خدایم عالیست. وقتی صبح زود بیدار میشم و خوشحالم وبعد از صبحونه و حس خوشبختی داشتن در کنار خانوادم،به گل داخل اتاقم سلام میکنم و میبوسمت چون فقط اجازه انرژی مثبت را به درون اتاقم میدهد. کمی حدود پنج دقیقه در آینه نگاه میکنم و به خودم خوشبختی هایم را یادآوری میکنم و منتظر بیشتر شدنشونم و پسرهای درست و با حس عالی به من، از الان به بعد به سراغم می آیند و من.راجع به آنها،البته با اطلاع خانواده ها، فکر میکنم و منم که ناز میکنم و آنها خریدار واقعی هستند و کسی که شرایط عالی دارد و عاشقم هست را آشنا میشوم و در نامزدیمان من هم خدارو به خاطر داشتنش شکر میکنم و د,من آدمی هستم که,من آدمی هستم,من چطور آدمی هستم,من چجور آدمی هستم,من چگونه آدمی هستم,من چه آدمی هستم,من ترین آدمی هستم,من چگونه آدمي هستم,من چه جور آدمی هستم,من یه همچین آدمی هستم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها