توانایی اینو الان همین لحظه 12ابان 97 دارم که بذارم برم از ایران

ساخت وبلاگ
غذا بدون من 

نیم ساعت محاسبه با مجتبی

دیر آومدن باشگام

بدون گفتن تو چه برنامه ای ریختی واسه غذا

چه زود پختی ناهارو با وجود فروشگاه بودنت

ولش کن بابا، بره پیش ننش، مهم نیس سرد شه، منم سردم و زندگیمو دارم, و برنامه هامو

رسول اومدیه دا؟

......؟ 

_بله

به مامانت گفتی ما رفتیم خونه نفر؟

-نه 

نه خدایی گفتی؟ 

-نه خدایی

هر روز چرا باید هم باباش چکش کنه با زنگ 

هم مامانش؟ 

متنفررررررم الان, همین, لحظه, از مامانش 

جدی حالت تهوع دارم, نسبت بهش

ظهر رفت خونشون کلی از من در گوشش خوند 

تا اومد خونه آرایشمو دید نه غذامو که تندسرش ماهی گذاشتم،لباسمم سریع گفت مانتو جلو بازه

خیلی حالمو بد کرد، تا میره خونه ننش تاثیر میگیره از اون اشغال 

توانایی,شو دارم, برم خارج 

تا بود کنترل خونه مامانم

حالا کنترل خونه ننش 

اوق اوق

حالا گفته اون نیلوفر نمیذاره تو بیای دا، تو قول دادی هر روز بیای دا، خود رسول گفت هفته ای یبار بریم خونه پدر و مادرمون، سریع میره اونجا، هیچ ندید یه تشکر نکرد عجوزه اشغال از قیمم، رفت تو اشپزخونه استخوناشم لیس زد. 

خیلی هرزست.

 

به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 141 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 18:02