طاهرزاده

ساخت وبلاگ

این مشروب میخوره فکر می‌کنه همه شبیهشن بهم میگه اسموکینگ هستی ؟ گفتم نه و اصرار که من دوسش دارم اون نه ،مسخرس ، سالی یبارم گفت سیاه مست میشه از. ودکا و ویسکی و مشروب گفت که قند جو و قند سیب زمینی و روسی انگلیسی از اینا ،و اصرار که ما میخوریم منم نه دیگه ، خودش پیام داده اصرار که من دلم براش تنگ شده نمی‌فهمم با بعضیا یکم خودت میشی و حرف میزنی چقدر به خودشون میگیرن که دوسش داریم و اون دوست نداره و دلتنگ نیس .... که ببرمت سیاه مست شی و اصرار .... بعدم بگه خودت خواستی و بزنه زیرش مدلش بود انکار ،منم گفتم پیام نمیدم گفت نده ،یا اینکه شوهرت تعطیله ، خودش تعطیله همه چیو میبرد سمتی و انگار من گفتم ، عجبااااا ، بعدم هی تو بی معرفتی خودتی ..... یادش می‌ره من زنگ زدم گفت سپاس گذارم موفق باشی فلان بهمان ...

برداشت : دلش میخواست بامن حرف بزنه زد که مثلا من بی معرفتی اونم برای تجربش.... بعدم یهو ترسید که تو دلت تنگ شده و پیام نده خب ....

اخطار :از مشروبش و اینکه مدام بگه من نلغزیدم بدم میاد

به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 109 تاريخ : پنجشنبه 10 آذر 1401 ساعت: 7:12