انگار تمومی نداره

ساخت وبلاگ

دستپخت من تکه همه میدونن اینو 

بهم میگه مامان و بابا و خواهرم میدونن تو بهم نمیرسی و غذا نمیذاری سر همین اونا بهم زنگ میزنند برام چیزی بیارن، جالبیش اینه تو این 3سال زندگیم تا حالا دستپخت مادرشوهرمو نخوردم و..... 

نمیدونم چرا اینجور مواقع مهربون میشن و دلسوز که زنت نمیرسه بهت و ماییم که میرسیم بهت..... 

جالبه باورم داره، تو زمان عقد فقط غذا خوری های بیرون بودیم چون سر خونه زندگیمون نبودیم، و یکبار دستپخت اونارو نخوردم، حالا اونا دلسوز شدن بعد عروسی که زنت نمیرسه در حالیکه هرکس میاد خونمون بهترین غذام هست... 

آدم گاهی بغضش میزنه از بدنش بیرون میترکه بغضشم از بین نمیره 

آدم گاهی باید گذاشت و رفت 

نباید موند 

من قُربَتی ام..... 

من پولکی ام، امشب نوشتم براش مهریه دوچرخه ارشد ماشین هرچی ندادی بهم مال خودت بخشیدم...... 

نوشتم توافقی بدون لشکر کشی خانواده ها.... 

منم که مهرمو میبخشم چی بهتر از این واسش.... بره که بهش برسن از نظر غذایی ضعیف شده... 

میگه خب نرو ارشد خب دوچرخه نه خب آرایشگاه نه خب.... بعد میگه سر چیزای ساده کوچیک اینطوری میکنی 

نمیدونم چیزای بزرگ چی هست که اینا کوچیکه 

روحمو کشت. 

به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 145 تاريخ : دوشنبه 2 فروردين 1400 ساعت: 17:50