بچه میخوام

ساخت وبلاگ

خب تو ام از خونه و ماشین بزن به نامم منم بچه میارم 

پس نگو بچه میخوام منم چیزی ازت نمیخوام 

داغ شد که تو منو سر پول میخوای گفتم نه چون میدونم به اسمم نمیزنی اینو گفتم

ولی اینو خوب فهمیدم تو منو دقیقا سر بچه میخوای و سر بچه با من ازدواج کردی و ذره ای حرف از پول شه، منو قابل نمیدونم و جدا منم تو خلوت خودم جدا پولی نمیخوام حتی عارم میشه گاهی پول گرفتم سر دانشگاهم..... 

خلاصه دارم در سکوت و عدم عصبانیت و صبر به تصمیماتی میرسم که تو دوس نداری ولی شاید به نفع جفتمونه و ما دوتا با آدم های اشتباهی ازدواج کردیم و من اشتباه زندگی تو ام و برعکس و ربطی به مقصر بودن نیست.

به قول آرش که به آذر گفته تو با مجتبی شریک میشی، زمینت و خونت به اسم مامانت هست، ماشینت به اسم بابات هست، خانواده فقط سهیمن انگار شراکت ما فقط جسم های ما بوده.... 

من بچه ای دوس ندارم داشته باشم با کسیکه یه روز به حرف میگفت همه چیزم از تو هست و منم گفتم دو سال دیگه بچه دار میشیم، حالا من زیر حرفم زدم تو ام زدی ولی موندم چرا تو عصبانی میشی ولی من عادی بات حرف زدم امشب که تو بچه نخواه منم چیزی نمیخوام..... 

ولی بهم گفتی خدا برای خانوادت حفظت کنه.. 

قهر کردی که امشب نمیخوای حرف بزنی و فردا.. 

گفتم علت عصبانیتت چیه... 

جالبه.. 

بیشتر به یه موضوع فکر میکنم..... 

به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 2 فروردين 1400 ساعت: 17:50