به تو چه؟!

متن مرتبط با «دارم» در سایت به تو چه؟! نوشته شده است

اوضاع غریبیه چقدر حس های مختلفی و متناقضی رو دارم

  • صبح با سر و صدا بیدار شده ،درهارو کوبیده ،کتری رو محکم گذاشته رو گاز که بریم بیرون و در رو محکم باز کرد پاشو‌بریم بیرون ، این راه عشق رسوله اوق اوق با تپش قلبم بیدار شدم که نمیامگفت لج کن تا شب ....رفتم گفت اگر میخوای هیچی نگی اینجوری باشی تا برگردیم گفتم از اول گفتم نریم زندگی من و تو از این بیرون اومدن های تصنعی گذشته .....برگشت برگردیم خونه تمام تلاش و سناریو همیشگیش همینه از بسسسسسس .... کلمه ای نیست توصیفش کنم سناریو ها ش بعد چند ماه : با صدای بلند که گوشی محکم بکوبه رو بالش ،یا بلند در رو باز کنه و قوری آب کنه بی مکالمه بریم بیرون یه چیزی بخوریم خوب شیم.....اون مسأله نیستا منم من موقع برگشت گفتم حرفهامو ،خونه ،ماشین ،خانوادت این بیرون اومدن بهونست ، بیا مثل دوتا دوست خوب بدون شکستن حرمتها جدا شیم ، من ذره ای دوست ندارم .....من نمی‌خوام من زن زندگی نیستم ، من آدم بچه دار شدن و تو این زندگی نیستم من آدم تو خونه بودن و شهر کوچیک و بی ریسک نیستم من آدم ادامه دادن این انفعال نیستم من حالم بده ،خوابهام کابوسه من روانم زخم داره .....من و تو تلاشی نباید کنیم تو این ۶ سال تلاش هامون رو نشون دادیم این بنا رو باید خراب کرد گفتم من اگر چند سال بعد من رفتی خواستگاری کسی ،زنت از تو پرسید میگم دوسش داری خالص؟ اگر گفت آره میگم فرهنگ ها و خانواده هاتون سطح هاتون مشترکه اگر گفت آره میگم برو زندگی کن که عالی هست رسول ولی برای من مناسب نبود و منم مناسبش نبودم اومدیم خونه ،باز غذا گفت نون پنیر بخور گفتم حالت تهوع دارم ولی بعد یادم افتاد گاردمو کم کنم مثل یه دوست بیام سر سفره دو لقمه همراهی کنم و نه جنگ و بعد گرفت خوابید .....منم تو اتاق دارم اینجا تایپ میکنم ....به فکر دانشگاه، دکتری ،کار آ, ...ادامه مطلب

  • من اونقدر بچه ام رو دوست دارم که هیچوقت به دنیا نمیارمش

  • اوایل ازدواجم تا 2 سال سر حس عروس جدید نمیخواستم کلا بچه دار شم و حس مادر بودن تو اولش آزارم میدادبعدش هی میومد و میرفت حسش که گاهی سفت و سخت میگفتم بچه دار شم گاهی ام نهحالا دوس دارم اکثرا بچه هارو و دوس دارم بچه داشته باشم ولی با خودم فکر میکنم اگر تو دبیرستان بکشنش چی ، اگ تو خیابون کشته شه چی همین الاناشک از چشمم سرازیر شد من بدون پاره تنم می میرم ، شوهرم اینارو نمیفهمه ...........ولی نه نمیرزه هر روز نگرانیش دنیاش دنیای منفوریه ..........مامان انقدر عاشقتم که منم دوست دارم بات بازی کنم کلمات غلطتتو لحنتو ببینم دوس دارم بات توی نوجوونیت هم فکری کنم از ایده هات بگی سفر کنیم دوس دارم توی جوونیت عاشق شی گلگون شدن صورتتو ببینمقوربونت برمممممم ولی هیچ وقت به این دنیا نیا چون هنوز نیومده بدون هیچ نطفه ای انقدددددر نگرانتم اگر بیای چی میشم یه مامان کنترل گر شاید که ازممتنفر شی که نفهمی نگرانم چون اینجا به چشمم چیزایی دیدم که هیچوقت نمیخوام تو ببینی چون ....نیا عزیز دلم ، اگر خیلی بچه خواستم میرم گاهی به بچه های بی سرپرست سر میزنم ، راستی شاید بابات طلاقم بده یا خانوادش هر روز روش فشار بذارن وجنگ و دعوا یا طلاق نده و تا آخر ازدواجم سرد باشه ، فدای سرت تو نیا این دنیا من نگرانتمقوربونت برم همه کس همه سلول خیلی دوست دارم کودک نداشتم ولی چون پاکی از خدا بخواه برای من بچه ای در نظر نگیرهبا همه وجودم تو بغلم بوت میکنم دست میکشم رو صورت نرمت با اون نگاه شیطونت فدات شم نیا .تا ابد دوست دارم مامان نیلوت. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مادرم که هر روز تماس میگیرد اکثرا درونم خشم دارم

  • یاد کنترل کردن هایش میفتم و بد جوابش را میدهم چون بارها گفتم کمتر بگو این را بخور یا این را بیارم یا تنقلات سالم یا بیاید و گازم را پاک کند عصبانیم میکند مادر است و من مادر نبوده ام ولی هرچه فکر میکنم برخی رفتارهایش/صدای نگرانش را نمیفهمم /گاهی کلی بار منفی را میشنوم که بگذار بیایم و کنترلت کنم و از اینکه نمیگذاری بیایم باید حس عذاب وجدان کنی از این حس های عذاب وجدانی که تزریق میشود بیزارم / نمیشو, ...ادامه مطلب

  • حس واقعی عمیق عشقی به سگها دارم برنو هدو

  • اینه نخریدی، من احترام گذاشتم اومدمرفتی خونه آجیت فقط با عید دیدنی من مشکل داشتنیبار غذا به من نداده ننش، کاپشن قرمز هم که هر روز میپوشه اونم رید روز اول که خریدم برای روز مرد ش با پول خودم آینه با پو, ...ادامه مطلب

  • خود منم قبول دارم جهازو کار ندارم ولی بهم گفت هزینه 10 تومنو خودت بده

  • البته شاید فکر کرد خیلی پولداریم ولی بازم درستش نبود.... یه سینی تابه بزرگ نداشتم...... نمیدونم اینو, ...ادامه مطلب

  • توانایی اینو الان همین لحظه 12ابان 97 دارم که بذارم برم از ایران

  • غذا بدون من  نیم ساعت محاسبه با مجتبی دیر آومدن باشگام بدون گفتن تو چه برنامه ای ریختی واسه غذا چه زود پختی ناهارو با وجود فروشگاه بودنت ولش کن بابا، بره پیش ننش، مهم نیس سرد شه، منم سردم و زندگیمو دا, ...ادامه مطلب

  • آرامش ندارم واسه چی؟

  • وقتی بچه بودم با زجر و آنقدر گریه میگردم و منو میبردن مصطفی.....  و با لواشک مثلا راضی میشدم ولی درونم موند...... وقتی بچه بودم سیاه نرمه نرمه کردن و تو ذهنم موند...... بزرگتر شدم، استرس تیزهوشان دبیرستان داشتم،  راهنمایی شب تا صبح درس هام و قسم های دروغ به دوستم و مامانم تشویقم کرد که قسم دروغ طوری نیس سر درس...... آخر راهنمایی با مهرداد و استرس اون و تیزهوشان و اولین استارت.......,آرامش,ندارم,واسه ...ادامه مطلب

  • آرامش ندارم واسه چی؟

  • وقتی بچه بودم با زجر و آنقدر گریه میگردم و منو میبردن مصطفی.....  و با لواشک مثلا راضی میشدم ولی درونم موند......وقتی بچه بودم سیاه نرمه نرمه کردن و تو ذهنم موند...... بزرگتر شدم، استرس تیزهوشان دبیرستان داشتم،  راهنمایی شب تا صبح درس هام و قسم های دروغ به دوستم و مامانم تشویقم کرد که قسم دروغ طوری , ...ادامه مطلب

  • من آدمی هستم که هرکاری بخواهم میکنم چون اعتماد به نفس دارم و اراده دارم،چون خدایم را دارم

  • من خدایم عالیست. وقتی صبح زود بیدار میشم و خوشحالم وبعد از صبحونه و حس خوشبختی داشتن در کنار خانوادم،به گل داخل اتاقم سلام میکنم و میبوسمت چون فقط اجازه انرژی مثبت را به درون اتاقم میدهد. کمی حدود پنج دقیقه در آینه نگاه میکنم و به خودم خوشبختی هایم را یادآوری میکنم و منتظر بیشتر شدنشونم و پسرهای درست و با حس عالی به من، از الان به بعد به سراغم می آیند و من.راجع به آنها،البته با اطلاع خانواده ها، فکر میکنم و منم که ناز میکنم و آنها خریدار واقعی هستند و کسی که شرایط عالی دارد و عاشقم هست را آشنا میشوم و در نامزدیمان من هم خدارو به خاطر داشتنش شکر میکنم و د,من آدمی هستم که,من آدمی هستم,من چطور آدمی هستم,من چجور آدمی هستم,من چگونه آدمی هستم,من چه آدمی هستم,من ترین آدمی هستم,من چگونه آدمي هستم,من چه جور آدمی هستم,من یه همچین آدمی هستم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها