به تو چه؟!

متن مرتبط با «من آدمی هستم که» در سایت به تو چه؟! نوشته شده است

15 آبان و من و تو طبق معمول بلاگفا

  • احساساتم بالا پایین شده و در حال گریه کردنم و هدفونم تو گوشمه Nathan Robertsعاشقی نه ها ولی از زندگیم و اینهمه سکوت خودم و این همه مغز پرحرف و زبون کم کارم نسبت به درونم بیزارم .........خوب نیستم معلومهر.س.و ام هی میگه چته دیگه نمیگم میفهمن یه چیزمه ولی تا بگم .....هیچ یا دعوا یا مامانم خوب همینو ادامه بده تا بعدش نمیدونم خلاصه مغزم یه لنگ در هوای پرحرفه درونش که زبونم نمیخواد بچرخه و هی وووود وووووود ووووود نویزی توی سرم ..........عجبمیگم به نیتن بگم برام کار پیدا کنه یا یونی و....باز میگم یارو میترسه ازم یه شب در مورد همکاری حرف زدم و اینا و حالا یعنی واقعا فینیش و برم؟آبرو و فامیل و این 5 سال و بابامو و ........بازگشت به کنترل مادر اوووووووووو نهwhat's wrong with meI can trust easily and I can doubt easily رفتم خونه میلاد شکر شاده و خوبه با پولش حس خوب دارهولی من مسالم خونه نیس دیگهدیدی با نیتن از راه دور و البته تصور قوی خودم همونی شدم که با ایهام دیگه نهپس آدمش نبود انگار مغز خودمه میتونه جوری ترم کنهنیتن دیشب ساعت 1.5 شب خوابید من چرا ناراحت شدم یارو باید میرفت کارنمیدونمبه فیلم هندیه که پسره تفکر کشتن همیشه تو سرش بود و شکلات باباش برای رسو گفتم خندیدیا فیلم fingeails خلاصه دو کره متفاوتتظاهرم مناسترس و ترس دارم و عذاب وجدان ...........خواهر میرزایی........چی بگم عجبامامانمم که فکر میکنه با غذا و .......میدونه حالمم خوب نیستفهمیدم روابط هیجانی باعث رسیدن به اندام میشه و کمتر خوردن.........باحالهو باحال نیسترس دارهو عشقمیدونم یه روز میرسیم به یه دشت گل تویه عصر خوب یه یه عطر خوب یهمیبرمت هرجاکه توی ذهنت ساختی عکسشو نیلوفر .......آهنگ میگهکاری میکنم یه روزی همه گریه ه, ...ادامه مطلب

  • خدا خوب میچینه ، من ش میخوام

  • الان میبینم آندومتر ضخیم من ، کارش درست بوده ، که برم استخر و بیاد ، قبلش تنبلی تخمدان بود ،که اون قابل حله برای بچه دار شدن دارم میبینم هیپوسپادیاس رسول ، اوکی هست یا شدت کم آب ، این خودش مانع باروری شد که :)یا عمل هیستروسکوپی و عمل پانکچر دوم ، با ۳۰ تا آمپول و روندش ، که بفهمم زجر یک ماهش چیه ....که خانم ها بگن تازه انتقالش ۶۰ تا آمپول هایی با اسم های عجیب غریب و دردناکتر و بریم و بفهمیم من تخمک دارم ، اوکی بوده و دوتا جنین فریز که سالمم ، آب آوردن شکمم در حد کم و دردش منتها اینا ،با وجود اینکه برای هرکسی این رخداد هارو تعریف کنی میگه ای وای چقدر سخت گذشته و یارو طفلی نازاست و اینا حالا من الان تو این نقطه فال نیک میگیرم ،اگر اوکی بود خو بچه داشتم و ......شناختم از رسول و خانوادش و حساب کتاب هاشون کامل نمیشد که حاضر به کاری نیستند و میبینم نشونس خدا خوب چید بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اولویت خودم و علاقه مندی هام

  • الان دیگه بچه داشتن خوبه ها تو فکر اینم برم یواشکی تخمک هامو فریز کنم تا ۳۱ سالمه چه رسول باشه چه نه که بشه یه روزی حامله شم ولی بچه دار شدن الان منطقی نیس بهم بگه تو قول دادی ۲سال بعد ازدواج باردار شی بگم آره با شرایطی که دروغ نگفته بودی و گفتی خونت تکمیله مال خودته و فروشگاهم مال خودته اما هیچی نداری و توی یه خونه افتضاح ،اجاره نشین هستیم ۵ ساله پس منم دلیل نداره روی حرفم باشم که اگر اون زمان راستشو گفته بودی انتخابت نمی‌کردم.چون با منطقم ازدواج کردم نه احساس و دلم ، وقتی دروغ گفته ،منم میزنم زیر گزینه بچه دار شدن به مسافرت نرفتن هامون ، دروغ اینکه عروسی کمتر خرج شه بریم هند و زر مفت زدی و... جمعه ها هیچوقت نبودی آره بهتره راهمون جدا باشه یا صرفا همخونه ادامه بدیم کاری به زندگی هیچکس ندارم هیچکس ، من تورو با اون شرایط که گفتی پذیرفتم و هیچ کدوم نبودی حالا تو ام به نیلوفر جدید سلام کن .حرص غذا پختن و بچه دار شدن ،مثل سکوت خودت باید باشه که وقتی منطق نداری و دلیلی نداری برای اشتباهات میگی باشه بهتره سکوت کنیم و قهر چند روزه بی کلام ،منم از این به بعد کوچکترین درخواستت با سکوت میشه و بگم بهتره سکوت کنیم و نپذیرمتواقعا نیلوفر سر ناخودآگاه تخمی خانوادگیت ،که راحت کوتاه میایم نکن با خودت ، واقعا پیرها میگن ای کاش اولویتمون توی جوونی علاقه مندی های خودمون بود ....تو برس به کارای علاقت چه مامانت احساسیت کنه که رسول اوکی یا هرکسی یادت باشه با رسول نزدیکتری به خودت یا بی رسول اگر رسول فردا باعث شد به خودت نزدیکتر باشی بپذیرش...حرفم اینه وگرنه گارد خاصی رو کسی ندارم .پدر و مادرت ریدن میگن آره اشتباه کردیم تحقیق نکردیم یا بت گوش نکردیم سر سه دنگ کارگاه زدن .....اونا راحت با جمله اشتباه, ...ادامه مطلب

  • من اونقدر بچه ام رو دوست دارم که هیچوقت به دنیا نمیارمش

  • اوایل ازدواجم تا 2 سال سر حس عروس جدید نمیخواستم کلا بچه دار شم و حس مادر بودن تو اولش آزارم میدادبعدش هی میومد و میرفت حسش که گاهی سفت و سخت میگفتم بچه دار شم گاهی ام نهحالا دوس دارم اکثرا بچه هارو و دوس دارم بچه داشته باشم ولی با خودم فکر میکنم اگر تو دبیرستان بکشنش چی ، اگ تو خیابون کشته شه چی همین الاناشک از چشمم سرازیر شد من بدون پاره تنم می میرم ، شوهرم اینارو نمیفهمه ...........ولی نه نمیرزه هر روز نگرانیش دنیاش دنیای منفوریه ..........مامان انقدر عاشقتم که منم دوست دارم بات بازی کنم کلمات غلطتتو لحنتو ببینم دوس دارم بات توی نوجوونیت هم فکری کنم از ایده هات بگی سفر کنیم دوس دارم توی جوونیت عاشق شی گلگون شدن صورتتو ببینمقوربونت برمممممم ولی هیچ وقت به این دنیا نیا چون هنوز نیومده بدون هیچ نطفه ای انقدددددر نگرانتم اگر بیای چی میشم یه مامان کنترل گر شاید که ازممتنفر شی که نفهمی نگرانم چون اینجا به چشمم چیزایی دیدم که هیچوقت نمیخوام تو ببینی چون ....نیا عزیز دلم ، اگر خیلی بچه خواستم میرم گاهی به بچه های بی سرپرست سر میزنم ، راستی شاید بابات طلاقم بده یا خانوادش هر روز روش فشار بذارن وجنگ و دعوا یا طلاق نده و تا آخر ازدواجم سرد باشه ، فدای سرت تو نیا این دنیا من نگرانتمقوربونت برم همه کس همه سلول خیلی دوست دارم کودک نداشتم ولی چون پاکی از خدا بخواه برای من بچه ای در نظر نگیرهبا همه وجودم تو بغلم بوت میکنم دست میکشم رو صورت نرمت با اون نگاه شیطونت فدات شم نیا .تا ابد دوست دارم مامان نیلوت. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دی اچ پی و نو چایلد باش و من مسول زندگی خودمم نه پدر مادرم خودش و خانوادش

  • دی اچ پی برای پذیرش بهتر روند بدون جنگ مسول خودمم چون بقیه هم مسول خودشون بودن توی بچگی و الان برای شوشو بی چایلد برای روند تا به دی اچ پی برسم و بعد مجدد ببینم سیبم چطور می‌چرخه  و نگرش بقیه و رفتارشون چیه استخاره ۱۴۰۰/۸/۲۸ ساعت حدود ۱۱و سی و پنج و ج در عکس هقدص و  وگن هب یسک بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مادرم که هر روز تماس میگیرد اکثرا درونم خشم دارم

  • یاد کنترل کردن هایش میفتم و بد جوابش را میدهم چون بارها گفتم کمتر بگو این را بخور یا این را بیارم یا تنقلات سالم یا بیاید و گازم را پاک کند عصبانیم میکند مادر است و من مادر نبوده ام ولی هرچه فکر میکنم برخی رفتارهایش/صدای نگرانش را نمیفهمم /گاهی کلی بار منفی را میشنوم که بگذار بیایم و کنترلت کنم و از اینکه نمیگذاری بیایم باید حس عذاب وجدان کنی از این حس های عذاب وجدانی که تزریق میشود بیزارم / نمیشو, ...ادامه مطلب

  • خواهش میکنم با کسیکه دوسش دارین ازدواج کنین

  • برای خواهرش و برادرش پیتزا درست کردم ..........خیلی رو پا بودم ...... با یه گل بیمزه و مرغ های بزرگ و گوشت ننش اومد فکر کرد باید جفتک بزنم از ذوق من داشتم فیلم مورد علاقمو میدیدم گفت همین الان بلافاصله بعد ناهار بیا کمکم سر گوشت ها گفتم پام درد میکنه و الان دارم فیلم میبینم گفت خیر سرمون عیده با این خونه و اوضاع ...گفتم دقیقا همون موقع که تو میخوای باید بیام؟ بارها بهم گفته زن زندگی نیستی ........, ...ادامه مطلب

  • خود منم قبول دارم جهازو کار ندارم ولی بهم گفت هزینه 10 تومنو خودت بده

  • البته شاید فکر کرد خیلی پولداریم ولی بازم درستش نبود.... یه سینی تابه بزرگ نداشتم...... نمیدونم اینو, ...ادامه مطلب

  • پدر و مادری که همیشه مرحله بالاتر و فراتر رو ازم خواستند و هیچوقت من رو اونطور که بودم دوسم نداشتند

  • همیشه تا درس خوندم توی دبیرستان، براشون عالی بود تا مثل سگ شب تا صبح زجه میزدم و قسم دروغ میخوریم واسه دوستام که من آون صفحم و فلان، هیچوقت نگفتن دروغ نگو به قسم خودت باش برو کلاس ورزش، قوی شو، موقع د, ...ادامه مطلب

  • همیشه از افراد بزرگسال که سوال فضولی میپرسیدن بدم میومد چرا؟

  • چون مادر کنترل گر داشتم نقشه عشقرسول به من آون حس پذیرفته شدن رو داد که همینطوری قبولت دارم، ولی از پدر و مادرم همیشه دنبال تاییدشون بودم، رسول گفت میخوای بری کار قبولت دارم نری قبولت دارم، درس بخونی , ...ادامه مطلب

  • چرا، مردها مارو میکنند و له میکنند و تبدیل میکنند به کسی که ارادشو نداشتیم

  • جنسیخوابید وقتی خستست ولی یارو پیام کاری داد تا نه بهش پیام دادهق هق گره من و نیومد سمتم و عادتنه خانواده تشویقم کرد، همیشه دردسر یه دختر رو دوش مامانشه مهرخ به خاله کبری گفت دیگه اینارو پیغمبر میکنی , ...ادامه مطلب

  • تا دو ماه قول دعوا و بحث نه و هر چی شد حق باهاشه یا حق با من بود سکوت و لبخند

  • چون تو اوج بی پولی برام گوشواره خرید چون بادکنک، خرسی، کیک، گل، جوراب سه تا، میوه، گوشت، مرغ،  چون با همه دعوا و بچه بازیم و رفتنم گفت باید بمونی تولدته، کباب کرد، مرغ شست، گوشت شست، جارو کشید، ماشین , ...ادامه مطلب

  • خدایا چطور میشه به کسی که هیچی نمیدونه توضیح داد؟

  • با آرامش توضیح, دادم که سایت، کد داره، سرور و کدهاش پیش یاروه، پول میخواد، بعد یهو گفت یعنی ن میشه, بری پیشش یاد بگیری؟  خب چرا حرصم میدی، خب چراااااا، هر دفعه حس تهی بودن میکنم، هر دفعه حس میکنم بهم میگ, ...ادامه مطلب

  • توانایی اینو الان همین لحظه 12ابان 97 دارم که بذارم برم از ایران

  • غذا بدون من  نیم ساعت محاسبه با مجتبی دیر آومدن باشگام بدون گفتن تو چه برنامه ای ریختی واسه غذا چه زود پختی ناهارو با وجود فروشگاه بودنت ولش کن بابا، بره پیش ننش، مهم نیس سرد شه، منم سردم و زندگیمو دا, ...ادامه مطلب

  • منیژه زنیکه هرزه

  • تو آنقدر اشغالی انقدر خواری آنقدر پستی و هرزه, که ظرف میشورم یه تشکر نمیکنی یا انار دون میکنم، تو آنقدر هرزه, ای که حالم ازت بهم میخوره، خیلی پستی منیژه,، یه زنی که با پررویی و وقاحت تمام میگه من بین تو , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها