حس واقعی عمیق عشقی به سگها دارم برنو هدو

ساخت وبلاگ

اینه نخریدی، من احترام گذاشتم اومدم

رفتی خونه آجیت فقط با عید دیدنی من مشکل داشتن

یبار غذا به من نداده ننش، کاپشن قرمز هم که هر روز میپوشه اونم رید روز اول که خریدم برای روز مرد ش با پول خودم 

آینه با پول خودم نذاشت نذاشت

حالت تهوع دارم ازش و نفرت و چندش

گفتم به خودم به من فرصت تاهل با خودش رو داد با وجود خیانتم

احساس عمیقم یادم نمیاد بوده باشه

دروغ چرا گاهی میگم سر کارگاه و فروشگاه بودم ولی جالبه من استفاده پولی هم نکردم

نمیدونم داغم از دستش به اولیه هام ریده اولیه پرده، عروسی، حنابندون، اولیه عقد..... 

حسم ناراحته دلخوره مثل کودکی که به چیزی که می‌شده انجام شه نشده شدم 

حسم ریخته به هم پور از من خرید از من پسند از من تو غر زدی و نخواستی 

خونه آجیت برو با حرف مجتبی کثافط و ننت که چی خریدی، شماکه چیزی ندارین ما نداشتیم کلی حرف میزدن

حالم به هم خورده که مجتبی جلومو گرفت گفت کجا میری، کارتن هامو دید گفته به ننش چرا نگفتم یادم نیس چقدر خریدم 

اه 

هوق 

دلم اینمو خواست هرچند کم پول اه 

دلم از بق بودنش از طلبکار بودنش از سر سکس بیاد بغلم کنه بیزارم اه اه 

حالت تهوع دارم 

صبح تو گوشیش شب تو گوشیش اه اه 

دلم خواست عشق واقعی تپیدن واقعی سکس واقعی 

نه ظاهری یا 50 درصد دلم 100 درصدمو خواست 

دادددددد شدید زد سرم داددددددد

بهونه اولیه هنوز ندیده بود ندیده بود از صدای مرده ایراد از خونش ایراد از آوردنش ایراد از همه چی..... و من بدهکار نمیدونم بابت چی

بره واسه ننش کار کنه 

به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 151 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 10:18