منیژه زنیکه هرزه

ساخت وبلاگ
تو آنقدر اشغالی انقدر خواری آنقدر پستی و هرزه, که ظرف میشورم یه تشکر نمیکنی یا انار دون میکنم، تو آنقدر هرزه, ای که حالم ازت بهم میخوره، خیلی پستی منیژه,، یه زنی که با پررویی و وقاحت تمام میگه من بین تو و حمیده فرق نمیذارم ولی تا آون ظرف میشوره میگی حمیده تو خسته میشی، دستت درد میگیره، اذیت میشی، تو نکن، تو آنقدر پستی که کل ظرف من یه سیخ کباب بود، حتی چایی هم نخوردم، ظف های انارم شستم و هیچی ندیدی، اشغال بی ناموس، تو زنگ میزنی میگی به مامانت کمک کن به حمیده که کمک نکردی، تو آنقدر کم آوردی جلوم و حسسسسسسودی داری میمیری که رانندگی میکنم و دنا رو رسول به من میده و دخترت هیچی بارش نیست و میگی تو خونه شما دنا کثیف شده و شوهرت به تو فقط الان ماشین داده وگرنه نمیداد، حقته بترکی حقته بپکی که حمیدت و خودت دوتا خنگ اشغالین که پیشرفت منو، حسودیتون میشه، زبان منو حسودیتون میشه، یکبار نمیگین تلویزیون و سایت و رانندگی و زبان و آشپزی و.... ببرم خیلیییییی حسسسسسسودین آشغالها، عوضی، زنگ میزنی میگی ظرفی که تو شستی کوچولو بود هاااااا!!!!!! عوضی قابلمه هاتم شستم، عوضی، مجتبی بی ناموس رو میاری جلو که نیمدین، حسسسسودا تا با رسولم مجتبی و محمد و حمیده رو میفرستی که پیش هم نباشیم، هرزه, تو فروشگاه با شوهرمم، چپ چپ نگاش میکنی که شوهرم برسونت و نیم ساعت وای نمیستی و فقط هدفت رعب و وحشت و استرسه، اشغالللللل، تازه فهمیدم زن مجتبی از دستت چی کشید، تازه فهمیدم بیچاره رو کشتیش، چشمات چپ شد تا مسلم گفت پروانه کسبو بزن به نام خانمت، احمق ضعیف، مجتبی اشغال بگه لب تاب شخصیه ولی فیلم ما شخصی نیس، عوضی ییییی، یا بگه مهمونی تنها تنها میرین، به تو چهههههه اشغال به تو چهههههه برین گم شین منیژه, و مجتبی و گاهی حمیده،  روانیای حسود،یه تشکر تو دهنتون نیس نسبت به بابا و مامانم که هی زنگ میزنن یا واسه تو مجتبی اشغال تخمی، کار کردند، حاللللل به هم زنها، میمیرین با دنا میریم سفر، میمیرین 5 روز بریم یزد، میمیرین برای مامانت از شیراز چی آوردی، به تو چه اشغال هرزه,، تا گفت 5 روز یزدیم، منیژه, بی ناموس چشات 5 تا شد....... خیلی حرومه این رفتارات خیلی

به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 128 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 18:02