من ۹۳ عاشق داغون شدم ها عاشق هااااااا ، عاشق یه پزشک که یه مدت بعد که عاشق شدم فهمیدم زن دارهببین عاااااااشق بودما ، میلرزیدم ج نمیداد بطور عجیبی بگذریم از عاشقی الان نمیخوام چندان بگم تا ۹۶ تقریبا طول کشید این شدت عشق من ، راه دور بودیم ولی ۲۴ ساعت با هم در ارتباط بودیم و خب چند ماه یبار همو میدیدیم....نمیگم پشیمونم عاشق شدم و عاشقی رو با تک تک وجودم حس کردم ، برگردم عقب چون حسش خوب بود بازم عاشق میشم ، دردشم باحال بود ، ریسکش ، هیجانش ، ترسش ، نگرانیش برای اون تایم هاکلا آدمی که عاشق نشده باشه تا سن ۳۰ رو نمیفهمممن اون تایم ۲۲ سالم بود ....دروغ چرا الآنم گاهی با بعضی آهنگ ها یادش میفتم گریم میگیرهحتی الان که متاهلم ....آقا میخوام اینوبگم باورم نمیشه این جمله از دل برود هر آنکه از دیده رود ، واقعا باورم نمیشه زمان ، کمک میکنه باورم نمیشه پروفایلشو چک میکنم تنم نمیلرزه دیگهآقا باور نمیکنم الانمونمیگم این راه خوبه ها نه اصلا ولی من بعد ازدواجم تو فضا مجازی باش حرف زدم ، اوایل بیشتر الان اووووو ۶ ماه یبار باشه قبول تو ذهنتون اینه بیشعور فلان شده خودت متاهل و اینا همش درست، ذهنتون درستولی میخوام اینو بگم اتفاقا راهی که رفتم باش حرف زدم بچه ها الان من عاشقش نیستمممممم این خیلی اثباتش برام جالبه خیلی خوبهخیلی ها تو عشق سابق گیر میکنند میموننمن انگار اعتیادش با ارتباط باهاش و پذیرفتن اینکه دیگه نمیشه باهم باشیم ، آقا انگار این زمان ، کم کم عشقش دود شد ...میدونی حس میکنم قبلا عاشق خل بودم بیشتر چون رقابتو دوس داشتم ، دوس داشتم برنده بشم ،ببرمش بیاد مال من شه ، ولی وقتی گفت برو ، من زنمو نمیشه ازش جدا شم و اینا ...بماند بعد ۳ سال گفت ، این پذیرشه باعث شد پوست بکنم بگم خب نمیش, ...ادامه مطلب